English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2636 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
covenant runing with land U شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
estate in fee U مالکیت مطلق و غیر شرطی نسبت به زمین
winchester disk U دیسک سخت کوچک در یک واحد بسته که وقتی پر است یا لازم نیست , قابل جدا شدن از کامپیوتر نیست
biosphere U قسمت قابل زندگی کره زمین که عبارتست از جوو اب و خاک کره زمین
estate in common U اشتراک در مالکیت زمین
severalty U مالکیت انفرادی منافع زمین اجاره داری انحصاری
shifting use U مالکیت منافع زمین با درج شرط به نفع ثالث
I'll need a plot of land . U یک قطعه زمین لازم دارم
serf U درسیستم فئودالی به رعایای وابسته به زمین اطلاق می شد اگر چه برده نبودند لیکن فاقد ازادی واقعی محسوب می شدند
serfs U درسیستم فئودالی به رعایای وابسته به زمین اطلاق می شد اگر چه برده نبودند لیکن فاقد ازادی واقعی محسوب می شدند
diastrophic U مربوط به تحولات زمین
terrestrial U زمینی مربوط به زمین
geogonostical U مربوط بعلم زمین شناسی
geoscience U علوم مربوط به زمین شناسی
geogonostic U مربوط بعلم زمین شناسی
strongside U مربوط به جبهه قوی زمین
land policy U سیاست اقتصادی مربوط به زمین
clown U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowned U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowning U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowns U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
touch judge U هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
ground return U انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
pancakes U در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
hercules U نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
center field U قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال
geotaxis U گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
inductive earthing U زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
pancake U در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
regulus U نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
frost heave U برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
geotectonic U مربوط به مبحث ساختمان وتشکیلات صخرههای پوسته زمین
honest john U نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
nap of the earth U از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال
off side U سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن
rotation coefficients U ضرایب مربوط به چرخش زمین که روی گلوله اثر دارد
irrigable area U زمین قابل ابیاری
to break up U از هم جدا شدن [پوسته زمین] [زمین شناسی]
tellurian U ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
geognosy U زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
antipodal U مربوط به ساکنین ینگی دنیا واقع در طرف مقابل زمین مستقیما
out U مربوط به 9بخش اول زمین 81 بخشی گلف سوختن یا اخراج توپزن
out- U مربوط به 9بخش اول زمین 81 بخشی گلف سوختن یا اخراج توپزن
outed U مربوط به 9بخش اول زمین 81 بخشی گلف سوختن یا اخراج توپزن
arable U قابل زرع زمین مزروعی
perelotok U زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین
sergeant U گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
rolling terrain U زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار
sergeants U گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
styx U نوعی موشک زمین به زمین دریایی
croft U زمین قابل کشت پیوسته بخانه
crofts U زمین قابل کشت پیوسته بخانه
descentheight U ارتفاع لازم از سطح زمین برای کم کردن از ارتفاع هواپیما
no man's land U زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
scrubbed U زمین پوشیده ازخاروخاشاک وغیر قابل عبور خارستان تیغستان
scrubs U زمین پوشیده ازخاروخاشاک وغیر قابل عبور خارستان تیغستان
scrubbing U زمین پوشیده ازخاروخاشاک وغیر قابل عبور خارستان تیغستان
scrub U زمین پوشیده ازخاروخاشاک وغیر قابل عبور خارستان تیغستان
contour flying U پرواز از روی عوارض زمین پرواز به طور مماس باعوارض زمین یا سینه مال
pershing U موشک زمین به زمین پرشینگ
redstone U موشک زمین به زمین رداستون
pervious ground U زمین تراوا زمین نفوذپذیر
lacrosse U نوعی موشک زمین به زمین
contour flight U پرواز سینه مال از روی عوارض زمین پرواز در مسیرعوارض زمین
talik U زمین غیر یخ زده در مناطق یخ زده یا در روی لایه منجمد زمین
little john U موشک هانست جان کوچک نوعی موشک زمین به زمین توپخانه
dropped U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drops U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropping U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drop U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
compass rose U دایره بزرگی روی کره زمین که در جهت گردش عقربه ساعت از صفر تا 063 درجه بندی شده و بعنوان مبداسنجش و تنظیم قطبنماهای هواپیما روی زمین بکارمیرود
critical point U نقطه مهم و برجسته زمین نقاط حیاتی و مهم زمین
permafrost U لایه یخ زده دایمی زمین پوسته یا لایه منجمد زمین
conditional transfer U انتقال شرطی
topography U نگارش عوارض زمین نشان دادن عوارض زمین
geomagnetism U نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
unconditional transfer U انتقال غیر شرطی
alienation U انتقال مالکیت
hydrographer U نقشه کش ابهای روی زمین کسیکه عالم به تشریح ابهای روی زمین است
surface to surface missile U موشک زمین به زمین
escrow U سندرسمی که بدست شخص ثالثی سپرده شده وپس از انجام شرطی قابل اجرایا قابل اجرا یاقابل ابطال باشد
ground resolution U قدرت نشان دادن قسمتهای کوچک زمین نشان دادن جزئیات زمین
off U خارج از محدوده مدافع خط مربوط به سمت راست زمین کریکت سمت راست اسب مسیر خیس و کندکننده سرعت
everglade U قطعه زمین باتلاقی علفزار زمین باتلاقی
He had a nast fall. U بد جوری خورد زمین ( زمین بدی خورد )
chose in action U حق مالکیت نسبت به اموالی که در تصرف فرد نیست
needn't U لازم نیست
it is unnecessary U لازم نیست
it needs not U لازم نیست
needle point to say U لازم نیست بشمابگویم که
unwanted U آنچه لازم نیست
you need not fear U لازم نیست بترسید
transparent U برنامه کامپیوتری که بر کاربر واضح نیست یا هنگام اجرا توسط کاربر قابل مشاهده نیست
transparently U برنامه کامپیوتری که بر کاربر واضح نیست یا هنگام اجرا توسط کاربر قابل مشاهده نیست
executed contract U قرارداد انتقال مالکیت درحالتی که کلیه حقوق متعلقه ان را نیز شامل شود
There's no need to elaborate. U لازم نیست که شما در ادامه چیزی بگید.
surface to surface U موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
earth's attraction U جاذبه زمین قوه جاذبه زمین
surface-to-surface U موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
carried U زمان لازم برای انتقال یک رقم وام به موقعیت بزرگتر بعدی
carry U زمان لازم برای انتقال یک رقم وام به موقعیت بزرگتر بعدی
carrying U زمان لازم برای انتقال یک رقم وام به موقعیت بزرگتر بعدی
carries U زمان لازم برای انتقال یک رقم وام به موقعیت بزرگتر بعدی
garbage U داده یا اطلاعی که دیگر لازم نیست چون خارج از تاریخ است یا غلط دارد
None of your business. U [این] به شما مربوط نیست.
Anyway it is none of his business. U تازه اصلابه او مربوط نیست
i dont care a pin U هیچ بمن مربوط نیست
say's law U از قوانین اقتصادی دوره کلاسیک مبنی بر این که تولیداضافی یک کالا ممکن نیست چه هر کس کالا را جهت معاوضه با کالای دیگر ایجادمیکند و بنابراین عرضه هرچیز تقاضای ان را به وجودمی اورد
property in action U مال قابل مطالبه از طریق قانونی مالکیت مورد حمایت قانون
transferable U قابل واگذاری قابل انتقال
enclosed U منضم
annexed U ضمیمه منضم
redundancy check U تستی متکی بر انتقال بیت ها وکاراکترهایی که بیش ازحداقل تعداد لازم برای بیان خود پیام هستند
To her , abI'llon tomans is a mere trifle . U قابل نوشیدن نیست
surface missile U موشک زمین به زمین موشک سطح به سطح موشک سطحی
denationalization U تبدیل مجدد مالکیت عمومی به مالکیت خصوصی بازگشت به وضع قبل از ملی کردن
prior possession U تصرف به عنوان مالکیت دلیل مالکیت است مگر انکه خلاف ان ثابت شود
portable U قابل انتقال
negotiates U قابل انتقال
negotiating U قابل انتقال
open cheque U چک قابل انتقال
negotiated U قابل انتقال
transmissive U قابل انتقال
conductible U قابل انتقال
removable U قابل انتقال
negotiate U قابل انتقال
alienable U قابل انتقال
demountable U قابل انتقال
descendible U قابل انتقال
conveyable U قابل انتقال
transferable U قابل انتقال
negotiable U قابل انتقال
grass roots U کف زمین
globe U زمین
graze U زمین
ground U : زمین
ground [British] [floor] U کف زمین
floor U کف زمین
acre U زمین
extra terrestrial U زمین
this earthly round U زمین
acres U زمین
grazed U زمین
cinder track U زمین دو
land n U زمین
cinder tracks U زمین دو
grazes U زمین
aerospace U جو زمین
soil U زمین
floored U کف زمین
ground U زمین
floors U کف زمین
norland U زمین
ground U کف زمین
real estate U زمین
soiling U زمین
tellus U زمین
lackland U بی زمین
land U زمین
earthing U زمین
floor U کف زمین
soils U زمین
geodetically U زمین
fielded U زمین
ground line U خط زمین
domains U زمین
earth U زمین
domain U زمین
ground surface U کف زمین
field U زمین
terrain U زمین
rooter U زمین کن
globes U زمین
earths U زمین
fields U زمین
terminal U خرابی که قابل تعمیر نیست
irretrievable U آنچه قابل بازگشت نیست
randomly U قابل پیش بینی نیست
random U قابل پیش بینی نیست
It is beyond me. U برای من قابل درک نیست.
terminals U خرابی که قابل تعمیر نیست
comparable U آنچه قابل مقایسه نیست
hidden U آنچه قابل دیدن نیست
indeterminate system U آن قابل پیش بینی نیست
dwelling house U در CL درقوانین مربوط به هتک حرمت منازل و ورود در شب به منازل به قصد ارتکاب جرم مطرح میشود و عبارت ازمحلی است که عملا" و بالفعل محل سکنی باشد و یا ازملحقات عرفی محل سکنی محسوب شود
voluntary manslaughter U قتل غیر عمد با سوء نیت نسبی عبارت از حالتی است که قاتل در اثر غلبه هیجان و غلیان احساسات مرتکب قتلی شودکه در ان رکن عمد به طورکامل موجود نیست و در عین حال قتل غیر عمد هم محسوب نمیشود
portable program U برنامه قابل انتقال
built in U غیر قابل انتقال
transferable credit U اعتبار قابل انتقال
shiftable U قابل تعویض یا انتقال
negotiable instrument U سند قابل انتقال
negotiable papers U اوراق قابل انتقال
irremovable U غیر قابل انتقال
transferable credit U اعتباراسنادی قابل انتقال
transmissable rights U حقوق قابل انتقال
assignable credit U اعتبار قابل انتقال
non transferable U غیر قابل انتقال
declaratory statute U قانون تاکیدی قانونی است که محتوی مطلب جدیدی نیست بلکه لازم الاجرابودن یک قانون سابق را تاکیدو تصریح میکند
covenant real U شرطی در یک سند که وراث مشروط علیه را در مقابل مشروطه یا خریدار متعهدمیکند شرط قابل تسری به وراث
random number U شمارهای که قابل پیش بینی نیست
protect U محل حافظه که قابل تغییر نیست
Recent search history Forum search
1frangible
1This clause summarizes general aspects on AT commands and issues related to them. For further information, refer to ITU-T Recommendation V.25ter
1اصطلاحاترنگ قرمز به فارسب
1سلام دوستان . یک سوال داشتم.در عبارتی که نوشتم از کجا باید بفهمیم که کلمه طراحی به کل جمله برمی‌گردد یا فقط به piping
1I am good with figures,how about you?
2میشود جواب دهید برای په جواب flower bed را پیدا نکردیم
2تعریف فونتیک چیست؟
1معنی کنید: Residential Demand Side Management
1life cycle ceremonies
1ترجمه لغت شینه در رشته برق به انگلیسی
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com